فرق غیبت و بهتان

بهتان یعنى نقص و عیبى را که در کسى وجود ندارد چه در حضورش و چه در غیابش ، به او نسبت دهند؛ پس اگر عیبى را که در شخص وجود دارد، پشت سرش به او نسبت دهند، غیبت او را کرده اند؛ ولى اگر عیب و نقصى را که در او وجود ندارد، به او نسبت دهند، بهتان زده اند؛ البته اگر عیبى را که در شخص وجود ندارد، پشت سرش به او نسبت دهند، هم غیبت او را کرده و هم به او بهتان زده اند و احکام هر دو مورد بر آن صدق مى کند به این معنا که غیبت کننده ، هم باید استغفار کند و هم از آن فرد حلالیت بطلبد.
ابوذر غفارى (ره ) از پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) پرسید: ((غیبت چیست ؟)) حضرت فرمود:
ذکرک اخاک بما یکره . قلت : یا رسول الله ! فان کان فیه الذى یذکر به . قال : اعلم انک اذا ذکرته بما هو فیه فقد اغتبته و اذا ذکرته بما لیس فیه فقد بهته حر عاملى : وسائل الشیعه ، ج 12، ص 280، ح 16308
یاد کردن برادرت به چیزى که از آن ناخرسند مى شود. عرض کردم : اى رسول خدا! اگر این عیب که گفتیم در او بود، چه ؟
فرمود: اگر او را به عیبى که در او بود، یادآور شدى ، غیبت کرده اى و اگر عیبى را که در او نبود، متذکر شدى بهتان زده اى .
در همین زمینه امام صادق (علیه السلام ) مى فرماید:
ان من الغیبه ان تقول فى اخیک ما ستره الله علیه و ان من البهتان ان تقول فى اخیک ما لیس فیه حر عاملى : وسائل الشیعه ، ج 12، ص 282، ح 16313
همانا غیبت عبارت است از این که درباره برادرت ، عیبى را که خدا براى او پوشانده است ، بگویى و همانا بهتان این است که درباره برادرت ، عیبى را که در او نیست ، بگویى .
فرق غیبت و تهمت
تهمت آن است که بر پایه حدس و گمان بد در حق کسى ، به او رفتار یا حالت ناپسندى را نسبت دهند؛ در حالى که غیبت ، بازگفتن عیب هاى واقعى شخص در غیاب او است .
اقسام غیبت
غیبت بر چند قسم است :
1: گفتارى
غیبت گفتارى مشهورترین نوع غیبت است ؛ یعنى انسان ، نقص برادر مؤ منش را به دیگرى بگوید.
2 - نوشتارى
شخص ، عیبى را که مى خواهد بگوید! بنویسد؛ در این صورت به جاى شنونده ، خواننده وجود دارد.
3 - کردارى
فرد عیب دیگرى را با نمایش به دیگران بفهماند.
4 - کنایى
کسى با استفاده از جمله هاى کنایى ، عیوب دیگرى را در غیاب دیگرى را در غیاب او به دیگران بفهماند؛ جمله هایى مثل ((خدا را شکر که به ما ریاست نداد)) یا ((از بى حیاتى به خدا پناه مى برم )) که کنایه از بى لیاقتى و بى حیایى شخص غایب هستند.
5 - اشاره اى
یعنى با اشاره اى دست و سایر اعضا، عیب دیگرى را بازگوید که اشاره مى تواند لفظى یا عملى باشد.
روایت شده که زنى وارد خانه پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) شد و میهمان عایشه بود. وقتى برخاست و رفت ، عایشه با دستش اشاره کرد و با این اشاره مى خواست بگوید که او کوتاه قد بود. حضرت فرمود:
قد اغتبتها.
تو از آن زن غیبت کردى

قالت عائشه دخلت علینا امراءه فلما ولت بیدى انها قصیره . فقال النبى (صلى الله علیه و آله و سلم ) قداغتبتها. ورام بن ابى فراش : مجموعه ورام ، ج 1، ص 188.

انواع عیب و نقص

 غیبت آن است که انسان پشت سر برادر یا خواهر مؤمنش عیب یا نقصى را که نزد مردم معروف نبوده یا شنونده نمى داند، باز گوید.
حال باید به بحث از انواع و چگونگى این عیب و نقص پرداخته شود.
عیب و نقص اقسامى دارد که عبارتند از:
1 - نقص روانى - نفسانى :
مانند آن که شخصى به رذیله اى مانند حسد یا تکبر مبتلا باشد و پشت سر او به این رذایل اشاره شود.
2 - نقص بدنى :
مانند آن که شخصى بیمارى یا نقص عضوى دارد که کسى از آن آگاه نیست .
3 - نقص دینى :
مثل آن که شخصى در نماز سستى کند و در جایى که او حضور ندارد، این عیب را مطرح کنند.
4 - نقص مالى :
مانند آن که پشت سر مؤمن آبرومندى که توانایى مالى ندارد، سخنانى دال بر فقر و ناتوانى مالى او به زبان آورده شود یا به طریقى دیگر فهمانده شود. این عمل اگر از روى دلسوزى هم باشد، غیبت به شمار مى آید.
5 - نقص نسبى :
مانند آن که بگویند پدر یا اجداد فلان شخص ، خسیس یا فاسق یا... بوده اند.
برخى بزرگان ، بیان نقص هاى موجود در لباس ، خانه و سایر متعلقات شخص را نیز غیبت به شمار آورده اند.فیض کاشانى : المحجه البضاء، ج 5، ص 255.

صبر بر لقاى پروردگار

منبع:ساغر سحر

لینک به متن کتاب

هم آنان که بر طلب وجه پروردگارشان شکیبایى نمودند.(1)

اگر دعوت نبود، در جانت طلب بود، طلب کمال، طلب جمال و جلال. حال دعوت همه آمده، امکان ندارد آن که در کمون جانت عشق خود را آفرید و از بیرون این همه، پیامبر عزیز خود را به دعوتت فرستاد، در به رویت بربندد! بنا بر این، رهسپار این راه باش که راه دیگرى ندارى. هم اکنون که سرِ او دارى، باز جاذب اوست و اگر او نمى‏خواست، تو رو به این سو نمى‏کردى:

 اى دل اگر نخواندت، ره نبرى به کوى او  بى‏قدمش کجا توان ره ببرى به سوى او؟
 گر نروى به سوى او، راست بگو کجا روى؟  هر طرفى که رو کنى، ملک وى است و کوى او

و بازت این وعده که:

آنان که در ما کوشیدند، همانا به راه‏هاى خود، هدایتشان مى‏کنیم.(2)

و دگر باز این وعده که:

هر آن کس امید به لقاى پروردگار دارد، اعمالش را نیک کند و چیزى را شریک پروردگار نسازد.(3)


1. وَ الَّذینَ صَبَرُوا ابْتِغآءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ. سوره رعد، آیه 22.

2. وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا. سوره عنکبوت، آیه 69.

3. فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقآءَ رَبِّه فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحًا وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهآ أَحَدًا. سوره کهف، آیه 110.

(27)

دیگر چه مى‏خواهى؟ رو به سوى او کن، هر چند هنوز لذّت وصال کام جانت را ننواخته:

 روى تو کس ندید و هزارت رقیب هست  در غنچه‏اى هنوز و صدت عندلیب هست
 گر آمدم به کوى تو چندان غریب نیست  چون من در این دیار، هزارت غریب هست
 هرچند دورم از تو که دور از تو کس مباد  لیکن امید وصل توام عن قریب هست
 عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد؟  اى خواجه درد نیست، وگرنه طبیب هست

(حافظ)

خداوند، درد عشقش را در جان ما لحظه به لحظه بیش فرماید و جان ما را با آن درد خو دهد که سلامتى از این درد، بدترین درد است:

 الهى سینه‏اى ده درد پرورد  درون درد و برون درد و همه درد
 الهى سینه‏اى درد آشنا ده  غم از هر دل که بستانى به ما ده

(وحشى بافقى)

بنگر تا براى اهداف این جهانى چند رنج برى؛ دوازده سال تا گرفتن دیپلم و شانزده سال تا اخذ لیسانس و براى گرفتن یک تخصّص، سى سال. اگر یک عمر طبیعى را شصت سال تصوّر نمایى، نیمى براى نیم دیگر که پایه نیمه دوم هم بر وهم و پندار است، و خوش سرود مرحوم شهریار:

(28)

 تبه کردم جوانى تا کنم خوش زندگانى را  تبه شد زندگانى چون تبه کردم جوانى را

و جالب آن که پایان هر هدف این جهانى، تهیدستى و فناست. تو اى عزیز! بالاترین هدف‏هاى عالم هستى را در نظر دارى؟ «لقاء اللّه‏» و دانى که او غایتِ آمال عارفین است و حال بیندیش که زحمت وصول به هر هدفى، در خور آن هدف است:

خداوند، اجر نیکوکاران را ضایع نمى‏سازد.(1)

 عتاب یار پرى چهره عاشقانه بکش  که یک کرشمه تلافى صد جفا بکند
 دلا بسوز که سوز تو کارها بکند  دعاى نیم شبى دفع صد بلا بکند
 طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق، لیک  چو درد در تو نبیند که را دوا بکند

(حافظ)

 


1. إِنَّ اللّهَ لا یُضیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنینَ. سوره توبه، آیه 120.

(29)

سورۀ مبارکۀ والتّین‌

قال‌ اللهُ الحکیمُ فی‌ کتابِه‌ الکریم‌:


بِسْمِ اللَهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِیمِ * وَ التِّینِ وَ الزَّیْتُونِ * وَ طُورِ سِینِینَ * وَ هَـٰذَا الْبَلَدِ الامِینِ * لَقَدْ خَلَقْنَا الإنسَـٰنَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ * ثُمَّ رَدَدْنَـٰهُ أَسْفَلَ سَـٰفِلِینَ * إِلَّا الَّذِینَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّـٰلِحَـٰتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ * فَمَا یُکَذِّبُکَ بَعْدُ بِالدِّینِ * أَلَیْسَ اللَهُ بِأَحْکَمِ الْحَـٰکِمِینَ. خداوند در این‌ سوره‌ که‌ نود و پنجمین‌ سوره‌ از قرآن‌ کریم‌ است‌ سوگند یاد می‌کند به‌ انجیر و زیتون‌ که‌ مراد همان‌ دو میوۀ معروف‌ است‌، یا به‌ دو درخت‌ آنها، یا به‌ کوه‌ تین‌ که‌ شهر دمشق‌ در دامنۀ آن‌ واقع‌ شده‌ و کوه‌ زیتون‌ که‌ شهر بیت‌ المَقْدِس‌ در دامنه‌ آن‌

است‌ و محلّ پیدایش‌ انبیاء و مرسلین‌ می‌باشد؛ و سوگند یاد می‌کند به‌ طور سینا که‌ محلّ مناجات‌ حضرت‌ موسی‌ کلیم‌ الله‌ علَی‌ نبیِّنا وآله‌ و علیه‌السّلام‌ بوده‌ است‌، و به‌ شهر مکّۀ مکرّمه‌ که‌ شهر امن‌ و امان‌ بوده‌ م‌ و خداوند آنرا مأمن‌ قرار داده‌ است‌ که‌:

انسان‌ را در بهترین‌ 

قوام‌ وجودی‌ و ماهُوِی‌ و عالیترین‌ طینت‌ و سرشت‌ و نیکوترین‌ بنیاد و سازمان‌ آفریدیم‌، و سپس‌ او را به‌ پائین‌ترین‌ درجه‌ و منزله‌ فرود آوردیم‌؛ مگر آن‌ کسانیکه‌ ایمان‌ به‌ خدا آورده‌ و به‌ کردار شایسته‌ مشغول‌ شوند، که‌ برای‌ آنها البتّه‌ مزد و ثواب‌ مستمرّ و همیشگی‌ خواهد بود.

پس‌ بنابراین‌ روز جزا حقّ است‌ و قابل‌ تکذیب‌ نیست‌، زیرا که‌ بر اساس‌ اختلاف‌ حالات‌ و درجات‌ مردم‌، خداوند حاکم‌ به‌ حقّ که‌ حکمش‌ استوار و قائم‌ به‌ اصول‌ متینه‌ است‌ بین‌ آنها در روز بازپسین‌ حکم‌ خواهد فرمود.در سورۀ مبارکۀ والتّین‌ خداوند موقعیّت‌ انسان‌ را از عالم‌ بالا به‌ عالم‌ طبع‌ و مادّه‌ و حیات‌ دنیا و منطق‌ احساس‌ بیان‌ می‌فرماید که‌: ما او را در بهترین‌ سرشت‌ و قوام‌ آفریدیم‌ و سپس‌ او را به‌ پائین‌ترین‌ مرتبه‌ از حدود و قیود و گرفتاری‌ در ظلمات‌ عالم‌ حسّ و دور بودن‌ از عالم‌ اُنس‌ و جمعیّت‌ و معرفت‌ نزول‌ دادیم‌، تا خود به‌ پای‌ خود برگردد و با اختیار و اراده‌ به‌ اعلا درجات‌ برسد، و بر ذروۀ عالی‌ از مدارج‌ و معارج‌ مقام‌ انسانیّت‌ نائل‌ آید؛ در این‌ صورت‌ در نزد خدای‌ خود مقیم‌ بوده‌ و به‌ اجر و پاداش‌ غیر مقطوع‌ خواهد رسید.

اعتراف مفتی سعودی به پشتیبانی از داعش

اگر ایران وارد عمل شود جنگ میان عربستان و ایران خواهد شد، اگر آمریکا در عراق وارد عمل شود به نفع ما خواهد بود زیرا آمریکا هیچ وقت منافع کشور ما را به خطر نمی اندازد!
 
به گزارش شیعه آنلاین، «عبدالعزیز آل الشیخ» مفتی اعظم سعودی در جدید ترین اظهارنظر خود از سران آل سعود خواست که به هر نحوی شده مانع آن شوند که نیروهای ایرانی وارد عراق شوند و به جنگ با گروه تروریستی "داعش" بپردازند!

وی در ادامه گفت: مسلم است اگر نیروهای ایرانی یا همان سپاه پاسداران به جنگ با "داعش" بپردازند دیگر نامی از "داعش" نخواهند ماند.

مفتی اعظم سعودی به صراحت گفت: عناصر "داعش" از ارتش عربستان محسوب می شوند. هم اکنون ما به جنگ "رافضی"ها رفته ایم. اگر ایران وارد عمل شود جنگ میان عربستان و ایران خواهد شد، اگر آمریکا در عراق وارد عمل شود به نفع ما خواهد بود زیرا آمریکا هیچ وقت منافع کشور ما را به خطر نمی اندازد!

وی در پایان گفت: ما باید "هلال شیعی" را در عراق بشکنیم تا که سلفیت بتواند سیطره ای بر منطقه داشته باشد.

کاریکاتور/ کمک آمریکا به عراق

 کمک آمریکا به عراق !!!!!!!!!!به گزارش خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ در حالی که عراق برای مقابله با داعش از آمریکا درخواست کمک کرده است، خبرها حاکی از آموزش نیروهای این گروهک تروریستی توسط آمریکا در اردن است.