ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
بسم الله الرحمن الرحیم
در محضر حضرت استاد فروغی:
از جمله خصایص منفی که انسان را از مسیر محبت دور میکند، خیال باطل و تفکرات منفی است.
سؤال: خیال باطل چیست؟
جواب: هر فکری که انسان را به سمت نفرت، انتقام، بیهودگی، بی خیالی، بیحوصلگی ارضاعات نفسانی و رکود علمی و معرفتی بکشاند.
برای مثال: عمل دوستی که جواب سلام تو را نداد، نباید
این خیال را در درونت بپروراند که او از سر خودخواهی یا نیتی پست این کار
را کرد. گاهی قضاوتهای زودهنگام و شیطانی، کار را به ورطهی سقوط انسانی
منجر میکند، تا جایی که فرد تصمیم به انتقام لفظی یا دشنام و ناسزا
میگیرد. غافل از اینکه، آن دوست به دلیل مشغلهی فکری متوجه سلام او نشده
است.
سؤال: نتایج خیال باطل چیست؟
جواب:
انسان با خیال باطل از حرکت و رشد فکری و معنوی بازمی ایستد. وقتی ذهن
متوقف شد و تفکر ارزشمند جای خود را به نفرت بخشید، عقلانیت فرد رنگ باخته و
از او، فردی خودخواه به بار میآورد، چنین فردی در روایات دینی، احمق خطاب
شده است.
روایت: حضرت عیسی (ع) فرمود:
من به مردگان نفس دوباره بخشیدم، اما به احمق جماعت نتوانستم چاره ای کنم.
حواریون پرسیدند: احمق کیست؟
حضرت جواب داد: کسی که فکر میکند برترین است.
بدیهی
است، کسی که به خیال باطل میاندیشد، به وادی توهم کشیده شده، و از حقایق
دور میشود. این توهمات انسان را به خودخواهی سوق میدهد، چرا که انسان
خودخواه، به جای پرورش محبت در باغچهی دلش، نفرت رویانده است.
سؤال: چه باید کرد تا به سوی حماقت و سقوطی این چنینی راه نیافت؟
جواب: فقط باید تمرین کرد و از هر خیال بدی که به ذهن خطور بکند، اعراض نمود.
داستان: روزی فرد ناآگاهی از عرب به امام حسن(ع) رسید و از ایشان پرسید: تو حسن ابن علی هستی؟
امام فرمود: بلی.
عرب غافل شروع به دشنام و ناسزا کرده و تا میتوانست به شخصیت امام توهین کرد.
حضرت صبورانه منتظر ماند تا عرب، که به نظر مسافر بود، آرام شود. بعد که
مرد با حیرت در مقابل صبر امام ساکت شد، امام حسن فرمود: گرسنه ای، بیا
برویم منزل من تا برایت غذا دهم، محتاجی، بگو تا کمک مالیات کنم، نیاز به
جای خواب داری، بیا و امشب میهمان من باش.
عرب مسافر که تا لحظاتی قبل
مثل آتشفشان میغرید، به دامن حضرت افتاد و در حالی که اشک میریخت، گفت:
دشمنانتان طور دیگری از شما تعریف کرده بودند و از آن پس از مریدان امام
شد.